اسرابه مامانش کمک میکند
15دی 94 اسرا جون باز هم به من کمک میکند😄😄😄اسرا چون یه هویی از کار بزرگ شروع کرد ...
چهار شنبه سوری مبارک باد
رسیدی و پر از شادی و شوری آهای چارشنبه سوری ! شنیدم با جوانان جفت و جوری آهای چارشنبه سوری ! بساط «سرخی تــو، زردی من» سر هر کوی وبرزن تو هم چون مردمــان غرق سروری ...
نویسنده :
🥀نوزیتا🥀
20:37
هدیه های اسرا جونم
چیش گفتن دختر گلم
اسرا چند روزه وقتی میخواد پوشک شو کثیف کنه خبر میده وقتی میبرم چیش میکنه بعد به خودش دست میزنه خودشو تشویق میکنه اسرا هر جا لباس میبینه سعی میکنه بگذارد به سرش فکر میکند میپوشد بعدش هم میکه بریم بیرون اسرا این روزها دیگه نمیزاره عکس ازش بگیرم وقتی میبینه دوربینو گرفتم بطرفش زود میدوه بطرف من مه بیاد ببینه چطوری افتاده هی میگم دخترم صبر کن بگیرم بعد اما قبول نمیکنه واسه همین عکسهاش بی کیفیت می افته ...
نویسنده :
🥀نوزیتا🥀
21:16
شیطونت های دختر گلم
اسراجون وقتی غدا میخوره سیر که میشه اخر غذا رو از ظرف خالی میکنه زمین .وقتی میگم اسرا باباجون بیاد دعوا میکنه اسرا دستشو میزنه صورتش میگه وای وای اسرا وقتی میاد خونه ما میره کفش های مجلسی مرا پاش میکنه میدوه این ور و اون ور من میدوم او میدوه اسرا فقط دوس داره گوشی و تبلب و برداره درشو واکنه باطریشو در بیاره بندازه زمن وقتی میخوام عکس ازش بکیرم زود بلند میشه میپره بغلم میگه نشون بده نگاه کنم یه ساعت طول میکشه از اسرا یه عکس بگیرم 15 تا عکس می اندازم یکی بدرد بخور میشه ان هم با حرکت میشه اسرا عادت کرده وقتی پول میبینه زود میره قلک شو میاره می اندازه به اون و دست میزنه به خودش ...
نویسنده :
🥀نوزیتا🥀
19:23
لباسهاش بایگانی شد
رامسال برای عیدی اسرا جون یه کاپشن تابستانی و یه بلوز خریدم اوردم تنش کردن وای چه قدر بزرگ اومد بهش باید بماند واسه سال بعد.اما اسرا انقدر دوستش داره که میگه تنم میکنم و در نمیاره امسال دیگه تصمیم گرفتم هم من هم بابا جونش عیدی فقط پول بدیم بزارند به حسابش ...
نویسنده :
🥀نوزیتا🥀
18:50
قلک دختر گلم اسرا
✿ازوالنتاین ماندیم✿
اسرا جونم خیلی مریض شده بود سرما خورده بود اما بد جوری زجر میکشید باباش سه بار به دکتر برد تا بردند دکتر خودش امپول داد کمی بهتر شده تفلکی انقدر سرفه میکنه بی حال می افته امسال خودم هم سرما خوردم از بس حالمان خوب نبود یادم نبوده براش هدیه والنتاین بگیرم رفتم یه کاپشن تابستانی خریدم خواستم اونو بدم تنش کردم دیدم خیلی بزرگ اومد باید نگه دارم واسه سال دیگه اما حالم خوب بشه یه کادویی براش میخرم واسه یادگاری اسراجون انشاالاه سال دیگه خوب برات میرسم ...
نویسنده :
🥀نوزیتا🥀
14:54