💙وبلاگ اسرا جون💙

نقاشیهای اسرا جونم گذاشته بود تو کمدش رفتم برداشتم عکس گرفتم میگفت انا انهاچیزی نیست که ازش عکس میگیری میگفت اونارو ولش کن بیا با هم بازی کنیم😀😀😀😀 ...

این هم از کانامه اسراجون از مهد  در کلاس زبان  مادرش بیشتر ازخودش زوق کرده  اسرا جون موفق باشی عزیزم ...

سلام دوستان گلم  یه خواهشی داشتم از کسانی که از شهر مقدش مشهد هستند  ایا کسی هست لطفا جواب بدین نیاز دارم♥♥♥♥♥🙏🙏🙏

عکس جا مونده از یلدا دو روزه از مهد دادند ...

مهد کودک اسرا جونم  اسرا جون خیلی علاقه داره هر موقع تعطیل اعلان میکنند ناراحت میشه میگه من امروز خونه بمونم دلم تنگ میشه اخه چه کنم اون وقت😀😀 ...

این هم شاهگلی امروز ما به مادرم قول داده بودم دعا کنه ماشین بخرم همه جا ببرمش من که پدرمو یه سال پیش از دست دادم خدا رحمتش کنه امروز دلم میخواد تا جایی که در توانم هست به مادرم خدمت کنم بهش گفتم بزار تابستون بیاد همه جا میبرمت هر جا که دوست داشته باشی خدا سایه مادرامونو از سرمون کم نکنه  کسانی که مادراشونو از دست دادند خدا رحمتش کنه ♥♥♥♥ ...

دیروز رفته بودم خونه اسراجون حالش بهتر شده بود خواستم پاشم برگردم میگه ان نه نرو دیگه بشین برات گیتار بزنم هر کاری میکرد که من بمونم کیفمو میبرد قایم میکرد بلاخره نشستم برام گیتار زدو اواز خوند😃😃😃😃 ...

امروز اسراجون حالش خوب نبود از مهد زنگ زدند رفتیم برداشتیم گفتم اسرا جون الان کجا بریم گفت شهر بازی گفتم شهربازی با مامانت میری بیا بریم شاهکلی از فرصت استفاده کردم چند تا ازش عکس انداختم  😀😀 ...

  ...

اسرا با دوستش😘😘😘 ...