بهانه اسرا برای ماندنم
دیروز رفته بودم خونه اسراجون حالش بهتر شده بود خواستم پاشم برگردم میگه ان نه نرو دیگه بشین برات گیتار بزنم هر کاری میکرد که من بمونم کیفمو میبرد قایم میکرد بلاخره نشستم برام گیتار زدو اواز خوند😃😃😃😃
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی